«پدرم تقی تقی زادگان متولد ۲۵ خرداد ماه ۱۳۰۶ در تهران است، در سال ۱۳۳۲ ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد (دو پسر و دو دختر). از ۱۴ سالگی در چاپخانه خودکار واقع در خیابان بهار نزد عمویشان به عنوان کارگر چاپخانه مشغول به کار شد و در سال ۱۳۲۸ مغازه کوچکی در کوچه خندان خریداری کردند و با ماشین های ساده و دستی چاپ مشغول به کار شدند. در سال ۱۳۴۰ توانستند چاپ لوکس را واقع در خیابان لاله زار پاساژ ممتاز خریداری کنند و کار خود را گسترش دهند».
این صحبت های زهرا تقی زادگان، فرزند ارشد تقی تقی زادگان است که در دیدار اعضای کاروان مهربانی به علت اینکه پدر گرامیشان به خاطر کسالت قادر به گفت و گو نبودند در اختیار ما گذاشتند.
تقی تقی زادگان و قلبی مهربان
پدرم با وجود مشکل تکلم به دلیل قلب مهربان و رئوفشان مورد لطف خداوند قرار گرفته و پله های ترقی را یکی یکی طی کردند به طوری که چاپخانه ایشان تبدیل به یکی از چاپخانه های بنام ایران شد. از جمله کارهای ایشان چاپ پوسترهای آستان قدس رضوی، کاتالوگ های کارخانه های مختلف از جمله کارخانه ارج و آزمایش و بلیت شرکت های ترابری، پوسترهای هنرمندان و لیبل های کارخانه های کنسروسازی است.
توجه به کار و خانواده
در تمام مراحل زندگی فقط به کارشان و رفاه خانواده اهمیت می دادند که البته کار در اولویت همیشگی او قرار داشت، به طوری که ما بچه ها همیشه به کار ایشان حسودی می کردیم و می گفتیم شما چاپخانه را بیشتر از ما دوست دارید چون بیشتر وقتتان را آنجا می گذرانید و بیشتر از ما به کارگران تان توجه می کنید ولی پدر فقط با لبخندی زیبا جواب ما را می دادند.
در ارتباط با دوستان و اقوام و همکاران و کارگران زیر دستشان بسیار رئوف و مهربان بودند و بارزترین خصوصیت اخلاقی شان غیبت نکردن و نشکستن دل هیچ بنی آدمی است که همیشه زبانزد همه بوده است.
پدرم درسال ۱۳۸۵ به علت کهولت سن و متاسفانه دست تنها بودن چاپخانه را تعطیل اعلام کرد و از آن پس نیز در منزل به سر می برند.
کار بسیار زیبای کاروان مهربانی
کاری که اعضای کاروان مهربانی انجام می دهند، از نظر من که دختر ارشد ایشان هستم و در شش سال اخیر تنها فرزند ایشان در کنارشان هستم، فکر می کنم بسیار کار زیبایی است زیرا من فکر می کردم باعث افتخار خانواده بوده اند به فراموشی سپرده شده اند.
اما روز سه شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۵ با حضور استادان و همکارانشان و نماینده محترم وزارت ارشاد دلگرمی خاصی به ما داده شد، زیرا پدرم مدت یکسال است که به بیماری آلزایمر دچار شده اند و کمتر از گذشته صحبت می کنند و تنها صحبت ایشان در محیط کار با ارباب رجوع و رسیدگی به امور کارگران است. من از تک تک دست اندرکاران سپاسگزار و ممنون هستم که قدم بر چشم ما گذاشتند و دل این نازنین ما را شاد و خانه ما روشن کردند.
توصیه به جوانان
پدرم صحبتی که همیشه به همه جوانان می کردند، در هر صنعتی که بودند این بود که یک شبه نمی توان ره صد ساله را طی کرد و باید صبور باشند و قانع باشند به روزی ای که خداوند برایشان تعیین کرده است.
تقی تقی زادگان
خاطره از پدر
خاطره ای را که پدر همیشه برای ما می گفتند، طریقه پس انداز کردن پولشان بود که هر شب درآمد روز را در صندوقی می ریختند و فقط یک تومان را برای خرج روز بعد برمی داشتند و به این طریق توانستند سرمایه شان را زیاد کنند.
اخلاق خوب
من به عنوان فرزند ارشد تقی تقی زادگان که هم اکنون دارای دو فرزند و نوه هستم، هیچ وقت صدای بلند پدر عزیزم را مگر در جایی که حق کسی پایمال شده باشد نشنیده ام و مطمئن هستم دیگران هم حرف من را تایید می کنند. در پایان از همه تقاضا دارم برای بهبودی ایشان دعا کنند.
منتشر شده در شماره ۱۳۹ نشریه چاپ و نشر- شهریورماه ۱۳۹۵