شکور مقصودی؛ مقصود، چاپ
در این مطلب با شکور مقصودی از پیشکسوتان چاپ در استان اردبیل به گفت و گو نشستیم تا از این طریق هم از وضعیت چاپ این استان با خبر شویم و هم با یکدیگر به ورق زدن روزهای زندگی این فرد بپردازیم.
داوود ابراهیمی؛ بهیار چاپ
داوود ابراهیمی از در که وارد شد با دیدن موهای سپیدش می شد به سال ها تجربه او پی برد. بدون هیچ وقفه ای باب گفت و گو را با او شروع کردم. اما بقیه را از زبان خودش بشنویم.
ناصر کلاری؛ مرد خیر صنعت چاپ
حاج ناصر کلاری از خاطراتش، از اعتقاداتش، از فعالیت هایش برایمان بسیار گفت. از سختی ها و تجربیاتش، از دوران اسارت و فداکاری هایش، از او خواستم که صفحه صفحه زندگیش را برایمان ورق بزند
سید علی مدنی؛ گراورساز نامی دوران
سید علی مدنی پیشکسوت صنعت چاپ و لیتوگرافی در طول عمرکاری خود خوش درخشید و در مدت بیش از ربع قرن ریاست بر جامعه ی لیتوگراف توانست با سیاست گذاری به موقع و در خور، این جامعه را که می رفت در طوفان تکنولوژی گم شود، حفظ و حراست نماید.
غلامرضا امیرزاده ایرانی؛ پیشکسوت، ایرانی، مطلع، فروتن
امروز سه شنبه ساعت 10 صبح با غلامرضا امیرزاده ایرانی قرار مصاحبه داشتیم؛ اما تقریباً مصاحبه ما از ساعت 11 شروع شد. قبل از مصاحبه صحبت های بسیاری به میان آمد تا اینکه بالاخره موفق شدیم ایشان را راضی به گفت و گو بکنیم.
سیدرضا کتابچی؛ انتشارات اسلامیه
وارد مغازه کتابفروشی و انتشارات اسلامیه با ظاهری بسیار قدیمی و درب چوبی 70 ساله با عنوان انتشارات اسلامیه می شویم. جایی که مدیریت آن را برادر بزرگتر سید جلال کتابچی یعنی سیدرضا کتابچی به عهده دارند.
سید جلال کتابچی؛ میراث دار چاپ
سید جلال کتابچی گفت: این حرفه و شغل از سه نسل قبل به او رسیده است. البته مصداق عینی این گفته را می توان از نام خانوادگی او نیز فهمید.
نصیر جعفریان پیشکسوت گراورسازی ایران
خیابان جمهوری، کوچه محمودی، لیتوگرافی امید. ساعت 11 با نصیر جعفریان قرار مصاحبه داشتم. بعد از کمی معطل شدن در ترافیک تهران بالاخره توانستم خود را به محل برسانم.
اسماعیل جواهرمنش علاقه مند به نویسندگی و هنرپیشگی
اسماعیل جواهرمنش مدیریت چاپ فاروس پیشکسوتی است که این بار به سراغ او آمده ایم و می خواهیم از افتخاراتش و زندگی اش بشنویم.
محمد جواد دلشاد؛ صحافی با دل شاد
چهره ای مالامال از پاکی، موهای سفیدش حکایت از سال ها تجربه می کند. می گویند همه او را به شوخ طبعی می شناسند او کسی نیست جز محمد جواد دلشاد.
داوود شایسته خصلت؛ چاپچی ساز
«اولین و مجهزترین مجموعه چاپی کشور»، هنگامی که این عنوان را شنیدم، با خود گفتم مسلماً مدیریت چنین مجموعهای باید فردی توانا و ازلحاظ مدیریتی بسیار موفق باشد. هرجا که میرفتم او را در برنامههای علمی بهعنوان سخنران میدیدم، همیشه او را با صفت استاد و پیشکسوت میخواندند؛ داوود شایسته خصلت.
بیژن درویش کجوری/ همیشه استاد
لحظات به تصویر کشیده شده، گوشهای از مراسم نکوداشت بیژن درویش، پیشکسوت آموزش هنرستانی و بنیانگذار آموزش آکادمیک چاپ در ایران بود؛ شخصی که به اعتقاد فعالان این حوزه نقش بسزایی در بخش آموزش کشور ایفا کرده است.
ناصر عبدالرزاق زندگی سراسر چاپ، عشق، رنج
دیدار با ناصر عبدالرزاق ما را خیابان بهارستان کشاند. شاید در ابتدا که وارد این خیابان میشوید بیشتر، نگاهتان به کارتهای عروسی و زوجهایی که در این خیابان به دنبال کارتهای عروسی خود هستند بیفتد؛ اما کمی جلوتر وارد خیابان ظهیرالاسلام که میشوید فضا بهگونهای دیگر است و همه به دنبال چاپ و کاغذ و جوهر و... هستند.
اکبر محمودی/ حرفه؛ چاپچی
سهشنبه 24 شهریورماه سال 1388، خیابان لالهزار نو، کوچه فاخته، پلاک 2، چاپ محمودی، ساعت 15 قرار ما با اکبر محمودی بود. نمیدانم امروز شخصی که بهعنوان پیشکسوت این شماره نشریه قرار است معرفی شود چگونه است؟
سید ابراهیم هاشمی/ بازساز بایسنقر
قرار ما با سید ابراهیم هاشمی ساعت 4 بعدازظهر بود. هنگامی که صدایش را از پشت گوشی تلفن شنیدم، مطمئن شدم که پیشکسوت این شماره ما باید از افراد دیگری که با آنها مصاحبه کرده ام مسن تر باشد و زمانی که از سابقه ی کاری وی مطلع شدم برای فرا رسیدن زمان ملاقات لحظه شماری می کردم.
عباسعلی عظیم عراقی؛ صحاف مهر آیین
تاکنون هنگامی که نزد چهره های ماندگار این صنعت می رفتیم دیگر همه دست از کار کشیده و کار را به جوان ترها سپرده بودند اما او اینگونه نبود. با عباسعلی عظیم عراقی به گفت و گو نشستم.
خسرو تقی پور نقشی؛ تغذیه از سرچشمه
خسرو تقی پور گفت: متولد سال 1322، تبريزیام، از بچگي به طراحي و نقاشي علاقه خاصي داشتم، نقاشي را نزد استاد علياكبر ياسمي از اساتيد بزرگ در اين رشته آموختم. ازآنجا كه پسوند فاميلي بنده نقشي است، میتوان فهميد كه هنر نقاشي در خاندان ما موروثي است.
احمد عزیزی؛ چاپ با تبصره نظم
خيابان منوچهری، روبروی مسجد امام رضا؛ اين آدرسی بود كه تلفنی از احمد عزیزی گرفتم. اين برای دومين بار بود كه براي تهيه مصاحبه از افراد پيشكسوت به اين خيابان می رفتم. ساعت نه صبح روز يكشنبه وارد دفتر کارش شديم و او ما را با استقبال گرم پذيرفت. با او به صحبت نشستيم.
محمود پیشعلی؛ کارشناس چاپ
محمود پیشعلی اینگونه شروع کرد که به سال 1333 در مشهد به دنیا آمدم اما از همان ابتدای کودکی به تهران عزیمت کردیم و برای همیشه در این شهر ماندگار شدیم.
محمد کیان احمدی؛ از چهر تا صنوبر
ظاهري آراسته اما جثه ای ضعيف، موهای سفيدش حكايت از گذر عمری پر تلاش داشت. با چهره مهربان به استقبال مان آمد. با او به گفت و گو نشستيم. برايمان از چهر تا صنوبر گفت، از زيرزمين های تاريك و گرمای وحشتناك و پر سر و صدا. از صحافی ديروز تا امروز، از دوران سربازی اش و خدمت در چاپخانه ارتش. لرزش دستانش حكايت از كارهای شبانه روزی و زحمت فراوان در زندگی كاريش می كرد. محمد کیان احمدی متولد سال 1307 در تهران، مردی كه كمتر كسی پيدا می شود كه در صنعت چاپ او را نشناسد و حال پس از گذشت عمر پر تلاش خود ادامه را به پسران خود سپرده است.