پیشکسوتان ارزشمندترین سرمایههای معنوی هر حوزهای هستند. با استفاده از تجارب گرانقدر این عزیزان میتوان از بسیاری از مشکلات و موانع گذر کرد، چراکه این پیشکسوتان هستند که در آن صنعت عمر خود را فدا کردهاند تا بتوانند عشق خود و حرفه خود را برای آیندگان و جوانترها زنده نگه دارند.
حسن قاسمی یکی از این عزیزان و بزرگان است. کسی که نزدیک به نیم قرن از زندگانی خود را در صنعت چاپ زیست. سخن گفتن از چنین بزرگواری سهل و ممتنع است. سهل بدین خاطر که میتوان انواع و اقسام خصائل نیک و پسندیده را برشمرد و به ایشان نسبت داد. ممتنع نیز بدین خاطر که بزرگمنشی چنین رادمردی را نمیتوان بر چند صفحه کاغذ عیان کرد.
اما متاسفانه چرخ گردون که بازیها دارد، مدتی است باعث کسالت این مرد شده است و ایشان را خانهنشین کرده است؛ ولی همین چرخ گردون باز هم نتوانسته است اراده و عشق ایشان را به کار و حرفهاش را از او بگیرد و سرکشی به مجموعه لیتوگرافی طلوع هنور در برنامههای هفتگی ایشان قرار دارد.
این شماره در نظر داشتیم تا به خدمت حاج حسن قاسمی برسیم و از نزدیک با ایشان به گفتگو بنشینیم و از تجارب و خاطرات ایشان استفاده کنیم، اما به خاطر بیماری ایشان نتواستیم به این خواسته برسیم و به همین خاطر از پسر ایشان یعنی امیرحسین قاسمی (از موسسان و پایهگذاران انجمن چاپ دیجیتال و عضو هیئت مدیره اتحادیه لیتوگرافان) درخواست کردیم که حتی هر چند اندک از پدرشان برایمان بگویند.
در ادامه نیز به سراغ دوتن دیگر از پیشکسوتان بزرگوار دیگر یعنی آقایان چنگیز آصفی مقدم و سید علی مدنی رفتیم و از ایشان خواسیتم از خاطرات سالهای کاری و خصوصیات اخلاقی حاج آقا قاسمی برایمان بگویند که در ادامه از نظرتان خواهد گذشت.
در آخر آرزومندیم این عزیز پیشکسوت بهبودی و سلامتی خود را بدست بیاورد و امید است که سایه عمر ایشان مستدام باشد.
بیوگرافی

«پدرم (حسن قاسمی) متولد سال ۱۳۲۷ است و از ۱۳ یا ۱۴ سالگی از طریق روزنامه کیهان وارد حرفه چاپ و نشر شد. از همان ابتدا در رسته پیش از چاپ یا لیتوگرافی مشغول به فعالیت شد. شاید در آن سن کم نمیدانست حرفهای که انتخاب کرده است تا ۵۰ سال فعالیت اصلیاش را تشکیل خواهد داد و زندگیاش را تحت تاثیر قرار خواهد داد. مدتی بعد در کنار کار در کیهان، وارد روزنامه آیندگان میشوند. تخصص پدرم عکاسی، لیتوگرافی و تفکیک رنگی بود؛ حرفهای که در آن دوران به خاطر پیچیدگی که این کار داشت، تعداد نیروهای متخصص کمی هم داشت.
پدرم همیشه خاطرهای تعریف میکرد که آرمسترانگ (اولین فردی که پا بر روی کره ماه گذاشت) برای بازدید به ایران آمده بود و به دعوت روزنامه کیهان برای بازدید از این موسسه نیز وارد مجموعه شد و وقتی قصد داشت مجموعه را ترک کند، مجلهای با عکس خودش به ایشان داده شد که باعث تعجب و خوشحالیاش شد.»
از نحوه و سال تاسیس مجموعه لیتوگرافی طلوع توسط حاج آقا قاسمی میپرسم:
«پس از چند سال کار مداوم در مجموعههای مختلف، پدرم تصمیم میگیرند که در سال ۱۳۴۷ مجموعه خودشان را با نام طلوع فعلی همراه با شریک راهاندازی کنند.
در ابتدا مجموعه طلوع فعالیتهای چاپ و لیتوگرافی را انجام میداد ولی بعدها قسمت لیتوگرافی از قسمت چاپ این مجموعه تفکیک میشود و آقای قاسمی عهدهدار و صاحب قسمت لیتوگرافی این مجموعه میشوند.»
بعد از آن حسن قاسمی حدود ۳۰ سال، در اتحادیه لیتوگرافان مشغول به فعالیت بودند و یک دوره هم به عنوان رئیس در این اتحادیه مشغول به کار بودند. مسئولیتی که تا همین چندسال اخیر هم برعهده ایشان بود که متاسفانه با کسالتی که گریبانگیرشان شد مجبور به کنارهگیری از این عرصه شد.
«ایشان از حدود ۵/۱ سال قبل به خاطر بیماری پارکینسون که به آن دچار شد دیگر توانایی آن را نداشت که ادامه دهنده فعالیتهای اتحادیه باشد و از این عرصه کنار رفت ولی همچنان به صورت جسته و گریخته به عشق و علاقه اصلیشان یعنی لیتوگرافی و مجموعه طلوع سرکشی میکنند.»
از ویژگیها و خصوصیات رفتاری و اخلاقی حاج آقای قاسمی میپرسم و جوابی که از زبان فرزند ایشان میشنویم چیزی نیست جز ویژگی که حضرت علی(ع) درباره آن میفرمایند: «مردانگی با راستگویی کامل میشود.»
«هرگز سخنی غیر از درستی و حقیقت از پدرم نشنیدم. پدرم چه در منزل و چه در سرکار همیشه بر راستگویی و صداقت تاکید داشت و این ویژگی را همیشه به خانوادهاش هم گوشزد میکرد.»
حسن قاسمی دو فرزند دارد، یک پسر و یک دختر که هر دو ادامه دهنده راه پدر در صنعت چاپ بودهاند.
امیرحسین قاسمی که ۱۵ سال پیش مجموعه طلوع پردازش را در زمینه چاپ دیجیتال تاسیس کرد. ایشان با داشتن مدارک معماری و MBA سالهاست که در دانشگاههای کشور به تدریس میپردازند. ایشان جزو هیات موسسان انجمن چاپ دیجیتال نیز بوده است و از سال ۱۳۸۵ تاکنون به طور مداوم در این انجمن حضور و عضویت فعالی نیز داشته است. در حال حاضر هم جزو هیات مدیره اتحادیه لیتوگرافان هستند.
«خواهر بنده هم در عرصه لیتوگرافی مشغول است و با مدرک مهندسی نرمافزاری که دارند، علاوه بر فعالیت در مجموعه طلوع، مدیر لیتوگرافی ایرانشهر هم هستند که زیرمجموعه لیتوگرافی طلوع محسوب میشود.
مصاحبه با حاج آقا مدنی
آشنایی من با ایشان به سال ۱۳۳۷ برمیگردد، زمانی که در روزنامه کیهان در قسمت لیتوگرافی مشغول به کار بودم و ایشان را به روزنامه کیهان دعوت کردم و در قسمت عکاسی مشغول به کار کردم.
قبل از این هم به خاطر رفت و آمدهای خانوادگی، آشنایی زیادی با ایشان و خصوصیاتشان داشتم. در کل ایشان را از نزدیک میشناختم و میدانستم که انسانی وارسته و مومن است که میتوان کاملا به او اطمینان کرد و به همین خاطر بود که وی را به روزنامه کیهان آوردم.
مدتی بعد از آن توانستیم همراه با آقای عادل روزنامه مهر ایران را اجاره کنیم و دوباره از ایشان دعوت کردیم تا به ما بپیوندد.
یکی از خاطرات کاری که با ایشان دارم، این است که در دوران انقلاب سالی که نیروهای شاه حضرت امام(ره) را گرفتند و زندانی کردند، وقتی که علما در مرقد حضرت عبدالعظیم جمع شده بودند، روحالله خمینی نامهای را به دست حاج آقای ناطق نوری سپردند تا در بین مردم پخش کند و ایشان هم نامه را به دست من داد تا آن را تبدیل به کلیشه کنیم و بعد از چاپ تیراژ بالا آنرا بین عموم مردم پخش کنیم.
یادم است که حاج آقای قاسمی یک شبانه روز کامل کار عکاسی کلیشه را انجام دادند و اسید زدند و به دست چاپخانه رساندند. همین سرعت عمل در چاپ این نامه باعث شد که نتوانند به حضرت امام صدمهای وارد کنند.
بنده خاطرات زیادی با ایشان داشتم و حتی تا همین سال ۹۲ که انتخابات لیتوگرافی برگزار شد و ایشان همچنان در این اتحادیه مشغول بودند، با هم همکاری و مراوده داشتیم و دوران زیادی را با هم گذراندیم.
از ویژگیها و خصوصیات اخلاقی حاج آقای قاسمی باید بگویم که اخلاق حسنه، مومن و باخدا، خانوادهدار و بیشمار صفات نیک دیگری دارند که باعث میشود ایشان به انسان شایسته و والایی تبدیل شود.
مصاحبه با چنگیز آصفی مقدم
ایشان یکی از همکاران خوب و زحمتکش لیتوگراف است که آخرین بار در دورهای که عضو هیات مدیره شرکت تعاونی لیتوگرافان بودند، با ایشان همکاری داشتم.
حدودا از سال ۱۳۴۷ با ایشان ارتباط پیدا کردم و با ایشان آشنا شدم؛ زمانی که من در شرکت تعاونی فعالیت میکردم و حاج آقا قاسمی هم در اتحادیه مشغول بودند. بعد از اینکه حاج آقا مدنی از ریاست اتحادیه کنارهگیری کردند، ایشان این مسئولیت را بر عهده گرفتند که تا همین چند سال اخیر هم بر این مسند نشسته بودند تا اینکه متاسفانه به خاطر بیماریشان نتوانستند آن طور که باید و شاید در اتحادیه فعالیت کنند و بالاجبار بازنشسته شدند.
از ویژگیها و خصوصیاتی که در این سالها از ایشان دیدم میتوانم به صداقت، درستکاری، امانتداری و تعهد قلبی ایشان به کار و شغلشان نام ببرم.
بنده در تمام مدت این سالها، مسافرتهای زیادی با ایشان داشتم و در نمایشگاههای دروپا، آیپکس و بسیاری دیگر از سفرها همراهشان بودم که خوشبرخوردی، روابط عمومی خوب و سالم بودن را در ایشان پیدا کردم و واقعا وی را انسانی دیدم که از لحاظ اخلاقی بسیار نیک رفتار و مهربان بودند.
از خاطرات خوبی که درباره ایشان در ذهنم هست، میتوانم به دورانی اشاره کنم که در شرکت تعاونی لیتوگرافان با یکدیگر همکاری داشتیم. زمانیکه در تعاونی بودیم، برای تقسیم اجناس باقیمانده در انبار بارها و بارها با ایشان جلساتی برگزار میکردیم تا سهامداران همگی به یک میزان از فیلم و زینک برخوردار شوند و این اجناس کاملا مساوی بین این افراد تقسیم شود تا خدای نکرده مدیون هیچ کدامشان نشود و به همین خاطر بسیار دقیق بر این مسئله نظارت میکردند و حساس بودند.
در آخر میتوانم بگویم که خیلی خوشحال هستم که دوست و همکاری مثل ایشان در کنارم بوده و هستند و همیشه آرزوی سلامتی و توفیق را برایشان دارم.




















