متن علمی که برای چاپ و نشر آماده شده است، چندین قسم دارد؛ تصنیف، تألیف، تصحیح، ترجمه و گردآوری (تدوین).
شناخت این اقسام باعث ارتقاء نگارش میشود؛ زیرا هرچه اطلاع نویسنده از مباحث مربوط به متن بیشتر باشد، تسلطش افزون میشود. همچنین گاهی از مواقع به خاطر درک نادرست و اشتباهی از اقسام نگارش، عناوین درست و بهجا بهکاربرده نمیشود و متنی که مثلاً از نوع تصنیف است، بهاشتباه تألیف یا گردآوری نامگذاری شده است. بیان انواع و اقسام متون علمی و تعریف و شناخت ویژگیهای هریک از آنها، رسالت مقالهی حاضر است.
تصنیف
تصنیف در لغت به معنای ایجاد و اختراع و انشاء مباحث علمی است و جمع آن تصانیف و تصنیفات است و همچنین به معنای کتاب و نامهای است که مطالب آن را، باب باب و فصل فصل کردهاند. در اصطلاح، تصنیف مجموعهای است که پیام اصلی آن بر اساس دیدگاهها و نوآوریهای علمی نویسنده همراه با تحلیل یا نقد دیدگاههای دیگران در یک موضوع مشخص است؛ بهگونهای که حداقل یکسوم کتاب را دیدگاههای جدید نویسنده تشکیل میدهد هرچند ممکن است آنها را قبلاً در مقالات خود منتشر کرده باشد.
در «لغتنامۀ دهخدا» درباره فرق مصنف و مؤلف چنین آمده است: معمولاً بین مصنف و مؤلف فرق گذارند. بدین معنی که مصنف کسی را گویند که همه یا بیشتر مطالب و محتوای کتاب اندیشه خود او و به ابتکار خود اوست ولی مؤلف کسی است که همه یا بیشتر مطالب را از دیگران گرد آورد.
درباره این اقسام و برتری برخی بر برخی دیگر گفته شده است: بالاترین درجهی اهمیت برای اثر ادبی، نگارش (تصنیف) است. نویسندهای که بدون هیچ تقلید و برداشتی از آثار دیگران، یافتههای علمی، تجربی و ذوقی خود را در قالب اثری خلق میکند. در مرتبه بعد، محققی است که با استناد به اندیشهها و گفتار دیگران، در خلق اثری جدید و با ابتکار خویش همت میگمارد. این مرتبه را میتوان تألیف نامید. مرتبه بعد ایجاد اثری جدید از چند آثار متفاوت بوده و یا تدوین و گردآوری است که همراه با نوعی ابتکار و تحشیه و تصحیح است.
از مشکلاتی که گریبانگیر جامعه فرهنگی ما شده، آشفتگی در برگزیدن عناوین (تصنیف، تألیف، ترجمه، تدوین، تصحیح و…) در پشت جلد آثار است. همین آشفتگی باعث میشود که به حیطه عناوین مذکور تجاوز و دستاندازی شود. قانونگذار باید ضمن تعریف هریک از عناوین فوق، احکام و حقوق مربوط به آنها را نیز به وضوح تعیین کند تا وضع موجود سامان یابد.
تألیف
تألیف در لغت به معنای الفت دادن است. به این معنا که نویسنده از منابع و مآخذ گوناگون مطالب را جمعآوری کرده و بین آنها الفت و سازش داده و با ابتکار خویش متن را سامان میدهد. در اصطلاح، مجموعهای از دادههای علمی و نظریات پذیرفتهشده است که براساس تحلیل جدید یا ترکیب مبتکرانه ساماندهی میشود و معمولاً توأم با نقد است. در یک اثر تألیفی تمامی مآخذی که برای نگارش متن استفاده شدهاند، در کتابنامه قرار میگیرند، اما اگر منابعی در ارتباط با موضوع وجود دارند که برای اطلاع بیشتر مخاطبان و علاقهمندان، گردآوری شدهاند در بخشی به نام کتابشناسی قرار خواهند گرفت.
ارجاع به منابع مورداستفاده در شکلگیری اثر، باعث اعتباربخشی به اثر تألیفی یا تحقیقی میشود و جلوهای از امانتداری مؤلف است و فهرست منابع مورد استناد، راهکار مناسبی برای هدایت مخاطبان به سرچشمهی اصلی اندیشهها، یافتهها و دادههای ارائهشده در متن است.
در تألیف، نویسنده آیات قرآن و احادیث و نظریات و گزارههای در ارتباط با موضوعی خاص را جمعآوری و جرحوتعدیل کرده و نگاشتهای از خود به یادگار میگذارد.
تدوین (گردآوری)
مطالب یا دادهها به شکلی هدفمند و منسجم از منابع مختلف تهیه و در یک مجموعه تدوین میشوند. در تألیف، نویسنده گاهی عرض اندام کرده و مطالب را سبک و سنگین میکند. صحیح و سقیم را از هم جدا میکند و هرجا که لازم باشد، استدلال کرده یا دلیل و برهان دیگران را نقش بر آب میکند؛ اما گردآوری و تدوین صرف جمعآوری اطلاعات در عنوان و موضوعی خاص است. در تدوین نویسنده مطالب گوناگون را همچون دانههای تسبیح کنار هم میچیند بدون آنکه بین آنها داوری کند. شاید بتوان گفت یگانه نوآوری نویسنده در تدوین، چگونگی چینش مطالب در کنار هم است. اینکه کدام مطلب ابتدا و کدام مطلب انتها آید.
تصحیح
آثار گذشتگان ارزش بسیاری دارد و تصحیح و بازخوانی آنها در تولید و ترویج علم بسیار نافع و سودمند است. تصحیح یکی از انواع تحقیق و نگارش است. برخی از پژوهشهایی که در تصحیح انتقادی انجام میشود، عبارت است از: معرفی نسخه بدلهای موجود در جهان؛ تشخیص صحیحترین و نزدیکترین نسخه به زمان حیات مؤلف؛ ارائه روش تحقیق؛ شرح و توضیح مستندات متن؛ ذکر مآخذ و منابع مورداستفاده با استناد به شواهد و کتابشناسی آن؛ تکمیل نقایص چه در عبارت و چه در محتوا و داوری در بهترین برداشت و نظایر آن. رشتهی تخصصی مصحح باید با موضوع متن منطبق باشد.
نسخههای خطی، سنگی و سربی بسیاری از گذشتگان ما به یادگار مانده است. این نسخهها در کتابخانههای مختلفی مانند کتابخانه ملی، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابخانه ملک، کتابخانه مرعشی نجفی، کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری میشود. اینها احتیاج به بازیابی و احیا دارد. به طریق تصحیح ما میتوانیم این نسخهها را احیا کنیم. در پایاننامههای کارشناسی ارشد و حتی دکتری دانشگاهها و مراکز و مؤسسات علمی دولتی و غیردولتی، اجازه میدهند که موضوع پایاننامه در ارتباط با تصحیح و احیاء نسخهها باشد.
بسیاری از پایاننامههای دفاعشده در دانشگاهها در مقطع کارشناسی ارشد در ارتباط با تصحیح و احیا است؛ تصحیح و خوانش متون فنی است و کتابهای مختلفی در این زمینه نوشته شده و ما در ایران مصححان بزرگی داریم.
بیشتر بخوانید: اولویت نهاد کتابخانهها باید استخدام نیروی متخصص باشد
تصحیح غیر از گردآوری (تدوین) است و ماهیتاً با آن تفاوت دارد. در تصحیح برخلاف تدوین، مقصود مصحح بهدست آوردن مراد نویسنده از روی متن برجایمانده (نسخهی خطی، سنگی و سربی) است.
اگر مصحح با مباحث ویرایش آشنا باشد، در تصحیح متون کهن توفیقات بیشتری خواهد داشت. در یک طرح کلی میتوان مباحث غیرنظری و کاربردی ویرایش را به دو دستهی احکام اولیه و احکام ثانویه تقسیم کرد و دخل و تصرفهای مصحح در احکام اولیه را بجا و شایسته و در احکام ثانویه، ناشایسته دانست.
بیان مصادیق این دو دسته و تعیین حدود و ثغور آنها را در نوشتاری دیگر، پی خواهم گرفت. بهطور کلی مصحح نباید با تغییرات ناشیانهی خود به سبک و سیاق شخص نویسنده یا سبک و سیاق دورانی که در آن زندگانی میکند، آسیب رساند. بهعنوان نمونه، در تصحیح متون کهن، در رسمالخط و املای واژگان تصرف جایز است و لازم است که مصوبات فرهنگستان زبان و ادب فارسی رعایت شود مثلاً اگر در نسخه «بآن» نوشته شده، در متن مصحح «به آن» مینویسیم اما در مواردی که لطمه به سبک نویسنده میزند و سبک را تغییر میدهد، تصرف جایز نیست مثلاً «نویسندگان ساعیه» را نمیتوان بهصورت «نویسندگان ساعی» نوشت.
رسیدن به مراد نویسنده مهم است. در تصحیح متون، نویسنده در قید حیات نیست لذا با استفاده از چهار شیوه تصحیح، سعی میشود که مقصود نویسنده بهدست آید اما در ویرایش غالباً نویسنده زنده است و لازم است ویراستار با وی در ارتباط باشد و این یکی از فرقهای ویرایش با تصحیح است.
روشهای تصحیح
در حوزه تصحیح متنهای فارسی و عربی، عمدتاً چهار شیوه به رسمیت شناخته شده است:
– تصحیح بر مبنای نسخه اساس؛
– تصحیح التقاطی؛
– تصحیح به شیوه بینابین؛
– تصحیح قیاسی.
ترجمه
متن ترجمه باید زبانی منسجم و روان داشته باشد. معمولاً نویسندهای که به زبان مادری خود تألیف میکند، متنی مینویسد که دارای روانی و انسجام است اما وقتی مترجم متنی را ترجمه میکند در آوردن زبانی که روان و منسجم باشد، کار دشوار میشود؛ بهخصوص اگر مترجم از یکطرف به متن اصلی وابسته باشد و از طرف دیگر به زبان مادری چندان تسلطی نداشته باشد.
بسیاری از متون به زبان عربی است یا برخی از متون به زبان انگلیسی است؛ لازم است این متنها به فارسی ترجمه شده و در اختیار افراد جامعه قرار گیرد.
مثلاً فلسفه وارد ممالک اسلامی شد؛ زیرا اصل آن به زبان عربی نبود بلکه به زبان یونانی بود. کتب فلسفی دانشمندان یونانی مثل ارسطو و افلاطون و سقراط در زمان بنیعباس بهوسیلهی مترجمان به عربی ترجمه شد. نهضت ترجمه در آن زمان بود، فلسفه وارد ممالک اسلامی شد و دانشمندان بزرگ مثل ابونصر فارابی یا ابنسینا آمدند، از همین ترجمهها استفاده کردند و فلسفه را در کشورهای اسلامی رواج و گسترش دادند. شاید اگر متون فلسفی از یونانی به عربی ترجمه نمیشد، متفکران بزرگی مانند بوعلی سینا را نداشتیم و از دستاوردها و نبوغ آنها بینصیب میشدیم.
البته باید توجه داشت که ترجمههای مکانیکی و شتابزده و تعاملات فرامرزی منشأ اصلی خامنویسیها است.
اقسام ترجمه
استاد میرجلالالدین کزازی درباره ترجمه و اقسام آن چنین گوید:
ترجمه بدانسان که در کتاب «ترجمانی و ترزبانی» نوشتهام، سهگونه میتواند داشته باشد: یکی ترجمهی واژهبهواژه است که ریختگرایانهترین گونه است و در برابر این گونه، ترجمهی آزاد جای دارد که رهاترین یا به سخنی معناگرایانهترین گونه شمرده میشود.
هیچیک از این دو، از دید من شیوههایی پسندیده و کارآمد در برگردان و ترجمه نمیتواند باشد. ترجمه آزاد تنها در برگردان شعر میتواند سودمند و کارساز باشد. ترجمه بهآیین، سنجیده و روا، گونهای است که در میانه این دو جای میگیرد که در آن نه واژه به سود معنا، نه معنا به سود واژه زیان نمیبیند… آثار زیانبار و آسیبرسان در ترجمه بیشتر بازمیگردد به گونهی نخستین، یعنی ترجمهی واژه به واژه؛ زیرا که ترجمهی آزاد اگر در برگردان شعر بهکار نرود، بهراستی ترجمه نیست، بازنویسی متن در زبان دوم است… بهترین، سختهترین و شیواترین ترجمه آن است که خواننده بههنگام خواندن هرگز درنیابد، حس نکند که آنچه میخواند از زبانی دیگر برگردانیده شده است.
شاید بتوان از نمونهی ترجمههای آزاد، به آثار ذبیحاللّه منصوری اشاره کرد. ایشان در ترجمههایش، برداشتهای خود از متن اصلی را به ترجمه اضافه کرده است. او در ترجمه طرفدار سبک بسط و گسترش کتب بود و به رعایت امانت در برگردان پیام نویسندگان کتابهای اصلی تمایلی نداشت. وی در بسیاری از موارد اطلاعات خویش را به کتابها میافزود.
برگرفته از مقاله علمی با عنوان اصلی: «اقسام متن آمادهشده»
دکتر علی قنبریان
مدیر انتشارات «میراث فرهیختگان»
Ali.Ghanbarian@alumni.ut.ac.ir