بهزاد عبدیپور، فعال حوزه نشر معتقد است درگذشته مولفههای تعیینکننده در موفقیت یک کتاب، مطبوعات و جراید بودند؛ اما امروزه انحصار از دست روزنامهنگارها درآمده و یک کتاب میتواند با معرفی یک بلاگر، چندین و چندبار تجدید چاپ شود.
به گزارش چاپ و نشر آنلاین نه نقل از ایبنا، در دنیای امروز که سبکهای کتابخوانی و فروش کتاب به واسطه قابلیتهای فضای مجازی، دگرگون شدهاند، بلاگرهای کتاب نقشی تازه در گسترش فرهنگ مطالعه، تعریف کردهاند. بهزاد عبدی، شاعر، نویسنده، ناشر و فعال حوزه نشر درباره این تحولات میگوید که بلاگرهای کتاب، توانستهاند دایره مخاطبان بالفعل بازار کتاب را گسترش دهند تا جایی که دیگر نام مترجم و ناشر مثل گذشته بر انتخاب مخاطب تأثیر تعیینکننده ندارد و بلاگرها به عامل اثرگذار جدیدی تبدیل شدهاند.
بلاگرهای کتاب چه جایگاهی در فرهنگ مطالعه دارند؟
بدون تردید نقش آنها انکارناپذیر است. هرچند درگذشته نام مترجم، نویسنده یا ناشر عامل اصلی جذب مخاطب بود، امروزه بلاگرها میتوانند دایره مخاطبان بالفعل کتاب را افزایش دهند و بر سلیقه مطالعاتی نسل جوان نیز اثرگذار باشند.
آیا بلاگرهای کتاب بر انتخابهای کتابفروشها نیز تأثیر دارد؟
بله؛ کتابفروشها بر مبنای تقاضای مخاطب، تصمیم به تهیه کتاب میگیرند. بخشی از آنها شامل کتابهایی است که مشتریها سفارش دادهاند یا احتمال زیادی وجود دارد که کسی سراغ آنها را بگیرد؛ اما عمده کتابهای کتابفروشیها از آن دستهاند که باید جلوی چشم مخاطب باشد؛ به عبارت دیگر بسیاری از مشتریها با دیدن کتابها در قفسههای طبقهبندی شده موضوعی، دنبال کتابشان میگردند.
در این بین هم کتابهایی که مشتریها به اسم، دنبالشان میآیند، توجه کتابفروش را جلب میکند و اگر موجود نداشته باشد، تلاش میکند موجودش کند و اگر تعداد متقاضیها چشمگیر باشد، در تعدادی که کتابفروش سفارش میدهد تاثیر فراوانی دارد. چه بسا از جایی به بعد کتابفروشی در صدد معرفی آن به دیگر مشتریها برآید. در این میان کافی است که کتاب معرفی شده اعتماد کتابفروش را جلب کند. از آنجا به بعد خود کتابفروش روی معرفی آن کتاب کار میکند.
بنابراین میتوان درباره این ارتباط و تعامل، چالشهایی را نیز تصور کرد؟
بزرگترین چالش، معرفی کتابهایی است که در بازار موجود نیست. این مسئله هم مخاطب را ناامید میکند و هم کتابفروش را دچار مشکل میسازد؛ البته سامانههای چاپ براساس تقاضا (POD) تا حدی این چالش را برطرف کردهاند. یعنی از این پس مشتری میتواند کتاب دلخواهش که ناموجود است را سفارش دهد تا تک نسخه و اختصاصی برایش چاپ و ارسال شود. همچنین بلاگرها باید از تبلیغ کتابهای بیمحتوا پرهیز کنند؛ چراکه این مسئله بر اعتبار خودشان نزد کتابفروش نیز تأثیر میگذارد.
از قدرت تأثیرگذاری بلاگرها چه خطراتی میتواند متوجه بازار کتاب شود؟
درگذشته مولفههای تعیینکننده در موفقیت یک کتاب، مطبوعات و جراید بودند. یعنی اگر فلان روزنامه یا نشریه پروندهای روی یک کتابی کار میکرد، تاثیر بسیاری روی فروش آن میگذاشت. در واقع مطبوعات بودند که در موفقیت و بقای یک کتاب نقش تعیینکننده داشتند اما امروزه انحصار از دست روزنامهنگارها درآمده و یک کتاب میتواند با معرفی یک بلاگر، چندین و چندبار تجدید چاپ شود؛ البته یک تفاوت عمده وجود دارد و آن هم اینکه کتابهایی که سر زبان میافتند اگر محتوای مفیدی نداشته باشند ماندگار نخواهند شد و فروششان تاریخ انقضا دارد؛ بنابراین بهتر است بلاگرها خود اهل مطالعه باشند و آگاهانه بر بازار نشر اثر بگذارند.
آیا محتوای ارائهشده بلاگرها دقیق و کامل است؟
نه همیشه. بیشتر آنها تنها به معرفی سطحی بسنده میکنند؛ اطلاعاتی شبیه ویکیپدیا و پشت جلد کتاب اما حتی همین معرفی اگر بتواند یک نفر را به جمع خوانندگان بیفزاید، ارزشمند است.
آیا ممکن است معرفینشدن کتابی، منجر به کاهش فروش آن شود؟
بله قطعاً همینطور است. قفسههای کتابفروشیها از کتابهای ارزندهای که سالی یکبار هم کسی دست به آنها نمیزند پُر هستند. تازه اینها کتابهای عاقبت بهخیر محسوب میشوند که در چرخه توزیع توانستهاند به کتابفروشی برسند. بسیاری از آنها قبل از رسیدن به کتابفروشی فراموش میشوند.
بیشتر بخوانید: مجوز پیش از چاپ برای ۲۹۶۲ عنوان کتاب صادر شد
آیا معرفی بلاگرها موجب افزایش ناگهانی در فروش برخی موضوعات شدهاند؟
قطعاً. در سالهای اخیر، ژانرهای انگیزشی و توسعه فردی رشد قابل توجهی داشتهاند، در حالی که اقبال به داستان، شعر و ادبیات افت کرده است.
آیا توصیهای برای بلاگرهای کتاب دارید، با تاکید بر این نکته که تأثیر مثبتتری بر فروش کتابها داشته باشند؟
بلاگر حرفهای بهتر است کتاب را بخواند و نقدش کند و دستهبندیهای مکتبی آن را بگویند. بلاگر موفق کسی است که در معرفیاش نقد و تحلیل هم باشد. کاری که من خودم درگذشته در ریویونویسی کتابها برای مطبوعات میکردم. یعنی اگر تحلیلی برای کتابی نداشتم، هرگز دربارهاش نمینوشتم. بلاگرها هم الان نقش ریویونویس دارند. آنها ریویونویسهای شفاهیاند.
آیا مخاطبان همچنان به توصیه کتابفروش نیز اهمیت میدهند؟
بله. مشتری هوشیار شاید در خرید اول از بلاگر تأثیر بگیرد اما در خریدهای بعدی یا سراغ کتابفروش میرود یا برای خود یک راهنمای مطالعه پیدا میکند.
در مجموع نگاه شما به گسترش بلاگرهای کتاب در ایران چگونه است؟
در دنیایی که نویسندهاش بلاگر است، سیاستمدار و خوانندهاش بلاگرند، چه عیبی دارد جوانی بیهنر هم بلاگری کند و چه بهتر که به جای تولید محتوای مبتذل، درباره کتاب حرف بزند. حتی به غلط. چه الزامی دارد که جوانی میان خاورمیانه زندگی کند و مثل هارواردیها فکر کند؟
اجازه بدهیم که مزخرف بخوانند. چه اشکالی دارد؟ من دقت کردهام، مخاطبهای جوانتر مثل ما دیگر برای رماننویسهای بزرگ، تره هم خرد نمیکنند. آنها نه دنیای کافکا را میشناسند، نه کامو و نه بکت را.
و چه بهتر که همپای سنشان میخوانند و زندگی میکنند و خودشان را گرفتار پوچگراییهای فانتزی نمیکنند. برخلاف همقطارهای ما که میخواستند از سنشان جلو بزنند؛ مگر مخاطبان جوان و نوجوان اروپایی و امریکایی کافکا و کامو میخوانند؟ آنها هم تریلر و معمایی و ملودرام میخوانند و همین کتابهای موفقیت و ثروت.
نویسندههایی از این دست که در زمان نوجوانی ما طرفدار داشتند امروزه کمتر خریدار دارند و این بد هم نیست؛ چراکه آنها بین مردم خودشان هم عمومی نیستند و بعضاً در رشتههای دانشگاهی دستهبندی میشوند. کاهش فروش کتابهای فلسفی، داستان و شعر ناشی از تغییر ذائقه و حتی بلاگری خود شاعران و نویسندگان است. آنها به مخاطب فهماندهاند که برای خواندن شعر، الزامی به خرید کتاب نیست. اینهم بخشی از تحولات طبیعی جهان نشر است.