تبلیغات و بازاریابی

عملکرد کارآفرینان در دنیای امروز به توجه به تغییرات دنیای مردم تغییر کرده است.مردم در زندگی شان به بعضی آدم ها بیشتر از بقیه اعتماد دارند. مثلا اگر قرار باشد همین امروز یک کفش ورزشی بخرید، احتمالا هر چقدر فروشندگان بیشتر برای شما درباره مزایای یک کفش حرف بزنند، انگیزه تان برای خرید آن کمتر می شود.

همه ما از اهمیت تولید محتوا به عنوان مهم ترین اقدام بازرایابی آگاه هستیم. با این حال فرد و یا افرادی که در زمینه...

هدف اصلی هر شرکتی از فعالیت در دنیای کسب و کار کسب سود است. این امر به طور معمول با تولید محصولات یا ارائه خدمات جذاب و کاربردی برای مشتریان صورت می گیرد.

زمانی نه چندان دور همکاری با سلبریتی ها حکم طلا را داشت. برندها با افتخار افراد مشهور را در کنار محصولات شان می نشاندند و گمان می کردند این افراد حکم طلسم جادویی فروش را دارند.

تجارت الکترونیک به معنای کاربردی کردن فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی یا به اختصار ICT است که همه فرآیندهای تجارت را پشتیبانی کرده و سازمان‌ها را قادر می‌سازد تا تعاملات برون شرکتی خود را با سایر کسب‌وکارها و گروه‌های تجاری به شیوه‌ای مدرن‌تر و کم هزینه‌تر ادامه دهند.

تبلیغاتی که هر کدام به نوبه خود زیبا و جذابند اما انباشت مداوم آنها حس خوبی به همراه ندارد. این موضوع همان پدیده ای است که در دنیای بازاریابی به خستگی از تبلیغات مشهور است.

بازاریابی محتوا یکی از آن اصطلاحات مبهم است که هم به معنای هیچ چیز و هم همه چیز است. در این رشته رو به رشد، هیچ متخصص واحدی وجود ندارد، هیچ فردی که همه پاسخ ها را بداند وجود ندارد. ما این را بهتر از همه می دانیم. در حالی که پلتفرم ما هر ماه هزاران داستان را تجزیه و تحلیل می کند، ما همچنان هر روز چیزهای جدیدی در مورد داستان سرایی می آموزیم

 بیلبوردها، پوسترها و تابلوهای خیابانی که زمانی پادشاهان صنعت تبلیغات بودند، حالا در رقابت با صفحه های گوشی ها کمرنگ تر به نظر می رسند. این تغییر مانند جزر و مدی است که روش های قدیمی را عقب کشیده و فضا را برای نوآوری باز کرده است.

هیچ کسب و کاری در بازار دوست ندارد مشتریانش را از دست بدهد. اینکه شما مشتریان تان را به طور مداوم از دست بدهید، یکی از شانس های مهم تان برای ایجاد دامنه ای قابل ملاحظه از مشتریان وفادار را از بین می برد. این اتفاق برای بسیاری از بازاریاب ها به معنای پایان شانس تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف است. البته مگر اینکه راهکاری برای بازیابی مشتریان وجود داشته باشد.

شبکه های اجتماعی این روزها دیگر صرفا محلی برای گفت وگو و سرگرمی نیستند. آنها به قلب تپنده ارتباطات نوین بدل شده اند؛ جایی که ایده ها و دوستی ها شکل می گیرند و کسب وکارها رشد و شکوفایی را تجربه می کنند.

لحظه ای به اولین باری که با لوگوی تیم محبوب تان روبه رو شدید فکر کنید. شاید روی یک کلاه کهنه، یک پوستر رنگ و رو رفته روی دیوار اتاق یا روی صفحه تلویزیون در یک بعدازظهر پرهیجان. آن نشان ساده برای شما چه معنایی داشت؟ به احتمال زیاد چیزی بسیار فراتر از ترکیب چند خط و رنگ بود. آن لوگو دروازه ای به دنیایی از شور، هیجان، تعلق و وفاداری بود.

تا چند سال پیش موسسات آموزشی و دانشگاه ها کمتر جایی در بحث های بازاریابی و تبلیغات داشتند. آنها بیشتر به کیفیت آموزشی و پژوهشی خود تکیه می کردند و گمان می بردند که همین کافی است تا دانشجویان و دانش آموزان در صف های طولانی برای ثبت نام بایستند، اما واقعیت این است که حتی بهترین موسسات آموزشی هم نمی توانند بدون معرفی مناسب، برتری خود را به جامعه نشان دهند.

بلاک چین نامی آشنا برای کارآفرینان حوزه فناوری است. با این حال در حوزه بازاریابی هنوز در ابتدای راه قرار دارد. بسیاری از مشتریان هنوز به شنیدن اسم آن عادت ندارند. بنابراین بجاست که از خودمان بپرسیم بلاک چین و بازاریابی دقیقا چه نسبتی با هم دارند؟ جواب این سوال در یک کلمه خلاصه می شود: بازاریابی غیرمتمرکز.

می‌توان به شکلی ساده گفت بازاریابی ‌یعنی ‌همگراسازی ‌همه ‌فعالیت‌های ‌شرکت ‌در ‌مسیر ‌فروش ‌بیشتر اما در ‌واقع ‌مهم ‌نیست ‌که ‌بازاریابی ‌را ‌چه ‌تعریف ‌کنیم! ‌

در این دوره و زمانه دیگر کسی برای خریدن کتاب یا لباس سراغ ویترین مغازه ها نمی رود. دیگر کمتر پیش می آید آگهی های تلویزیونی تصمیم نهایی ما را برای خرید بگیرند. عصر دیجیتال نه فقط رفتار خرید، بلکه الگوهای تبلیغاتی را نیز به کلی دگرگون کرده است.

گوگل ادز نه یک مفهوم ناآشنا، بلکه ابزاری ضروری برای هر کارآفرین در دنیا محسوب می شود در این مقاله به بیان آپدیت های گوگل ادز می پردازیم.

اساسی‌ترین نیاز به تداوم کسب و کار این است که عملکردهای اساسی را در هنگام بروز یک فاجعه فعال نگه دارید و در کمترین زمان ممکن از کار بیفتید.

 نسل جوان به سادگی قانع نمی شود. آنها تبلیغات و بازاریابی پرزرق و برق و شعارهای توخالی را باور نمی کنند. آنها به دنبال تجربه های واقعی هستند، به دنبال ارتباطی صمیمی و صادقانه با برندها. آنها می خواهند برندها را بشناسند، به آنها اعتماد کنند و با آنها همراه شوند.

ما در شرایطی زندگی می کنیم که کسب و کارها برای ماندن در رقابت از ابزارهایی استفاده می کنند که بتوانند پیام و ارزش های برند را به شیوه ای روشن، جذاب و به روز به مخاطب برسانند. از این رو تبلیغاتی که مبتنی بر استراتژی های محکم و اجرای دقیق باشند، می توانند نسبت به روش های سطحی تاثیر چند برابری داشته باشند. البته همه این شرایط در صورتی که تیم تبلیغاتی حرفه ای داشته باشیم، محقق می شود. وگرنه تمام رویاها در نطفه خفه می شود.

در دنیای کسب و کارهای مدرن و دیجیتالی امروز، برندها دیگر صرفا نام یا لوگوی ساده ای نیستند که تنها به محصولات هویت بدهند. اینجاست که بازسازی برند (Rebranding) به عنوان یکی از بهترین استراتژی های بقا و رشد، وارد میدان می شود.